7
امتیاز
سوال
5
پاسخ
5
-
این سوال در ذهن من بود تا اینکه در یک سفر به مشهد مقدس به مدرسه پریزاد برای طرح پرسشم رفتم و بخش اصلی از پاسخ را در آنجا یافتم…
بگذارید تا حواشی این پرسش را هم برای شما بگوییم :
در جایی دیگر میخوانیم که امام علی (علیهالسّلام) ابن ملجم را از ماجرای قتلش آگاه ساخت و ابن ملجم تقاضا کرد که آن حضرت، او را قبل از ارتکاب به قتل برسانند، علی (علیهالسّلام) میفرمایند: آیا قصاص قبل از جنایت کنم؟
با این اوصاف که جواب پرسش پیچیده تر شد !! عمل امام علی (علیهالسّلام) درست بود یا عمل حضرت خضر (علیهالسّلام) ؟
نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که همه انسانها و موجودات آفریده شده توسط خداوند هستند ، پس خداوند مالک حقیقی ماست و حق کامل دخل و تصرف کردن در اموال خود را دارا می باشد.
در آخر آیه 82 سوره کهف میخوانیم که حضرت خضر (علیهالسّلام) برای توضیح به حضرت موسی (علیهالسّلام) فرمودند که :
«وَما فَعَلْتُهُ عَنْ اَمْری؛ من آن کار را از پیش خود نکردم.»
یعنی در واقع خداوند امر به انجام این کار را کرده بودند و به عهده آن حضرت گذاشته بودند.
ولی امام علی (علیهالسّلام) در صورتی که ابن ملجم را قبل از ارتکاب آن عمل شقی به قتل میرساندند ، به خاطر اینکه فرمانی از خداوند برای انجام این کار دریافت نکرده بودند ، در واقع همانطور که خودشان هم فرمونده بودند مرتکب قصاص قبل از جنایت می شدند.
سوال دیگری که مطرح می شود ، این است که بهتر نبود گره ای که با دست باز می شود را با دندان باز نکرد؟! در واقع بهتر نبود خداوند به جای اینکه آن کودک را بکشد ، تقدیر آینده آن را عوض می کرد ؟
باید بدانیم که خداوند در قرآن فرموده :
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم : خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
همانطور که خود خدا فرموده سنت الهی نیست که کسی را بدون خواست خودش تغییر دهد. یعنی آن قوم یا آن شخص باید ابتدا خودشان بخواهند که تغییر پیدا کنند ، نه اینکه شب بخوابند در حالت مستی و صبح که از خواب پا می شوند به اذن خداوند عارف به الله باشند! اگر این طور باشند عدالت خداوند زیر سوال می رود و در حق کسانی که کوشش کرده و ریاضت ها کشیده اند که انسان خوبی باشند پایمال می شود.
در مورد این نوجوان هم مادامی که خودش نخواهد ( انتخاب دوستان بد ، اعمال بد و … ) و از خداوند هم کمک نخواهد برای اصلاح خویش بر طبق سنت خداوند ، خداوند هم مددی در تغییر شخصیت فعلی او که سرنوشت او در آینده را رقم میزند نخواهد داد.
در واقع خداوند هوای بنده های خوبش رو خیلی دارند ، مانند پدر و مادر همین نوجوان که برای از بین نرفتن دینشان بچه آنها را از آنها گرفت و ، بچه ای نیکو به تلافی آن بعدا به آنها داد.
ولی به طور کلی به نظر بنده در پس زمینه این سه داستان ( سوراخ کردن کشتی ، قتل نوجوان ، ترمیم دیوار خراب شده ) نکته ای نهفته می باشد.
اول اینکه خداوند هوای انسانهای خوب را چه بفهمند چه نفهمند به شدت دارند!
دوم اینکه برخی معتقد هستن که خداوند جهان هستی را آفرید و به آن نظم داد و دیگر آن را به حال خودش رها ساخته.
در واقع از این سه داستان در میابیم که همواره خداوند در حال امداد رسانی و ورود به نظام هستی برای کمک به انسانها خوب می باشد و در واقع دنیا را به حال خودش رها نساخته. برخی از مواقع مانند دیوار خراب شده به دست طبیعت ( باد و باران و …) یا انسانها را ، به طبق قواین طبیعی ترمیم می کند ( به دست یک شخص مانند حضرت خضر ).
ولی در پاره ای از موارد هم مانند شکافتن دریا توسط عصای حضرت موسی (علیهالسّلام) به صورت غیر طبیعی و خارج از قوانین هستی برای امداد به انسانهای خوب ظاهر می شود و در طبیعت ورود می کند.
انشاالله که بتوانیم بنده ای باشیم که هم از عنایات طبیعی خداوند و هم خاصه و غیر طبیعی خداوند بهره مند شویم.
- 286 بازدید
- 1 پاسخ
- 0 امتیاز
-
پاسخ اجمالی :
از دفاتر مراجع معظم تقلید، پاسخ های زیر دریافت شد:
مقام معظم رهبری:
در مقابل نمازی که اقامه می کنند نمی توانند پول بگیرند. البته اگر به عنوان حق رفت و آمد، کرایه ماشین و… باشد، اشکال ندارد.
اما گرفتن حقوق ماهیانه از دولت (در مقابل اقامه ی نماز) این حکمش نسبت به موارد، اشخاص، دولت ها و… فرق می کند.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی:
در این گونه مسائل باید به بزرگان (علمای) همان کشور و منطقه مراجعه نمود؛ زیرا که آنان به مسائل آن جا آگاه تر می باشند.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:
اگر گرفتن حقوق از دولت باعث ایجاد وظیفه برای آن روحانی شود، کما این که در بعضی کشورها این گونه است، گرفتن حقوق جایز نیست. همچنین اگر دولت هم دولت اسلامی نباشد، در این صورت هم گرفتن اجرت جایز نیست
1. برخلاف ادعای شبهه امامان جماعت بابت خواندن نماز پولی نمی گیرند!
2. به فتوای تمام مراجع، برای انجام کار واجب نمی توان مزد یا پول دریافت کرد! لذا کسی برای اقامه نماز حق دریافت پول و مزد ندارد.
3. مبالغ احتمالی پرداختی به امامان جماعت، بابت هزینه های رفت و آمد و سایر کارهای مستحبی که در آن مکان پذیرفته اند پرداخت می شود که بدون اشکال است.
4. اکثر روحانیون مانند کسانی که در مساجد و حسینیه های عمومی نماز اقامه می کنند، حتی هزینه های رفت و آمد نیز دریافت نمیکنند!
هزینه زندگى آنان با اندک شهریه اى که از طرف حوزه علمیه و مراجع به آنان پرداخت مى کنند اداره مى گردد
پاسخ مثالی :
اگر بخواهیم به عنوان یک شغل به روحانیت نگاه کنیم وقتی شغل های بسیار پر سود دیگری مثل پزشکی و طلا فروشی و … وجود دارد، اگر کسی طالب دنیا و مادیات باشد به احتمال زیاد روحانیت را انتخاب نمی کند!
فرض کنیم ما 18 سال داریم و در زمان انتخاب مسیر زندگی خود هستیم:
- اگر برویم دانشگاه و پزشکی بخوانیم ، باید چندین سال درس بخوانیم و سپس دکتر شویم و برای مخارج زندگی به درآمد برسیم.
- اگر برویم دنبال کار آزاد چندین سال شاگردی کنیم و سپس اوسا شویم و برای مخارج زندگی به درآمد برسیم.
- اگر برویم دنبال معلم شدن ، باز هم درس بخوانیم و سپس برای مخارج زندگی به درآمد برسیم.
- و …. و هزاران شغل دیگر
اما اگر 18 سالمان شد و ما برای رضای خدا روحانیت را انتخاب کردیم و رفتیم چند سال حداقل درس خواندیم و علوم دینی را برای یاد دادن به بقیه یاد گرفتیم و الان می آییم در اجتماع و از لحاظ مالی خود را با بقیه مقایسه میکنیم ، هر کسی بسته به حرفه ای که یاد گرفته منبع درآمدی دارد اما ما چه؟ پس هزینه های زندگی ما باید از کجا تامین شود؟ مگر همه چیز برای ما رایگان است و زندگی های ما خرج ندارد؟
جدای از آن که بعد از اتمام درس روحانیت آنها را برای تبلیغ دین به مناطقی که نیاز باشد می فرستند، مثلا فرض کنید شما که بچه مشهد باشین را به یکی از روستاهای بوشهر برای تبلیغ بفرستند، بلاخره شما در آن روستا نمیخواهید یک مسکن اجاره کنید ؟ غذا بخورید؟ اینها هزینه ندارد؟ آیا این روحانیان حق ازدواج و بچه دار شدن و … را ندارد ؟ آیا زندگی متاهلی هزینه ندارد؟ این هزینه ها از کجا باید تامین شود؟
اینجاست که باید از کمی دور تر به قضیه نگاه کرد که دامنه دید ما گسترده تر شود ، نه از نزدیک ، ( هزینه زندگى آنان با اندک شهریه اى که از طرف حوزه علمیه و مراجع به آنان پرداخت مى کنند اداره مى گردد ) اگر از نزدیک نگاه کنیم میگوییم روحانیت چرا شهریه می گیرد برای یک کار خدایی؟
چندی پیش دختری رسانه ای شد که درگیر یک رابطه نامشروع شد و فیلم آن همه جا پخش می شد و بعد از این ماجرا آن دختر خودسوزی کرد، اگر ما خدای ناکرده جای پدر آن دختر بودیم چه می شد؟ قطعا اگر آن دختر و پسر از لحاظ مذهبی تقویت شده بودند هیچ گاه کارشان به اینجا نمی کشید. اینجاست که شاید به اثر هزینه برای که برای خمس می دهیم و تبلیغات دینی می کنیم پی ببریم….
و چه بسیار روحانیانی که من یک نمونه از آن را به چشم دیدم که پدر دو شهید می باشد و درآمد آن از راه کشاورزی است. ( شیخ رحیم جابر انصاری ار روحانیان دهاقان )
- 388 بازدید
- 1 پاسخ
- 0 امتیاز
-
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید چند مثال برای شما بزنم …
اول ما باید تحقیق کنیم داشتن دین لازمه یا نه؟ بعد تحقیق کنیم چه دینی از همه کامل تره، بعد بیبنیم چه کسانی در این دین برجسته هستند تا از اونها یاد بگیریم و راه اونها رو بریم.
فرض کنید ما میخواهیم یک زبان خارجی یاد بگیریم، پس از تحقیق متوجه می شیم زبانی که به درد ما میخوره انگلیسیه، برای یاد گیری این زبان بهتره با یک دوست عرب زبان دوست بشیم یا یک دوست انگلیسی زبان ؟ قطعا انگلیسی زبان! پس دوستی و ارادت ما به این شخص به این خاطر هست که ازش یاد بگیریم.
دوستی و ارادت ما به پیامبر و اهل بیت و امامان هم به این خاطر هست که اینها بهترین اساتید در عمل و شناخت خدا هستند. در واقع ما به اینها نزدیک میشیم تا به خدا نزدیک بشیم ،مثل اون دوست انگلیسی زبانه تا ازشون یه چیزی یاد بگیریم.
دادن حاجت قطعا از جانب خدا هست، و هرکس فکر کنه حاجت رو داره از اهل بیت میگیره ، شرکه محضه ، پس جایگاه توسل و حاجت خواهی از اهل بیت کجاست؟
جواب : فرض کنید ما در یک اداره ای کارمون گیر کرده و جلو نمیره، می گردیم توی این اداره ببینیم کسی رو میشناسیم سفارش ما رو بکنه پیش رئیس؟ بعد میبینیم بله معاون اداره آشنای ماست، میریم بهش میگیم بزرگوار شما که پیش رئیس آبرو داری سفارش ما رو بکن کار ما حل بشه!
در واقع گره کشای امور خداونده ، منتها ما از بس گناه داریم و ظلم کردیم گاهی لازمه یه کسی رو واسطه کنیم! ( که در واقع این واسطه کردن هم انسان رو رشد میده، چرا که پیش خودش میگه مگه اینها چی دارن که حرفشون پیش خدا برو داره؟! من هم عمل این بزرگان رو بکنم و راه اونها رو برم )
از زاویه دیگر ، توسل ما به اهل بیت حداقل معنیش این هست که بگیم خدایا برای شناخت تو رفیق های ما اینها {اهل بیت } هستند ( برای یادگیری زبان انگلیسی با انگلیسی زبانه دوست شدیم نه عرب زبانه! ) بگیم خدایا حداقل تا اینجای کار فهمیدیم دین داری لازمه، دین حق اسلامه، پیامبر و اهل بیت بهترین عمل کنندگان به دین تو هستند و الگوی ما اینها هستند. داریم میگیم خدایا الگوهای ما اینها هستن نه فلان رهبر فرقه های مختلف و … و خواه ناخواه انسان خودشو شبیه الگوهاش میکنه.
در نتیجه : نزدیک شدن ما به اهل بیت باعث نزدیک شدن ما به خدا خواهد شد. مانند همگام شدن با یک کوه نورد حرفه ای برای فتح قله.
اما شفاعت :
ما سه حق داریم : حق الله ، حق الناس، حق خود نفس ما
حق الله : مانند نماز ، روزه ، معصیت خدا رو نکردن و …
حق الناس : همان حق مردمه همانند بدهی ، آسیب و خدمت به مردم، تهمت و …
حق نفس : همانند آسیب به خود ، اتلاف وقت و جوانی
شفاعت شامل حق الناس نمی شود، همانطوری که امام حسین (ع) در شب عاشورا به یاران فرمودند ، هرکس حق الناس به گردن دارد برای ادای آن از اینجا برود. یعنی شهادت در رکاب امام حسین ( ع ) هم جای حق الناس را نمی گیرد.
منتها در روز قیامت یه وقتی هست ما حق الله یا حق النفس به گردن داریم، و میگیم خدایا به حق این اهل بیت، ما رو در اون روز ببخش و ای اهل بیت شما که پیش خدا برو بیا داری و در این دنیا الگوی ما هستی در قیامت این بخش از گناهان رو از خداوند بخواه بگذره.
- 273 بازدید
- 1 پاسخ
- 0 امتیاز
-
درود
در ابتدا باید بدانیم که کنیز و یا غلام یا برده از کجا می آیند، معمولا در جنگ ها از هر طرف اسیر گرفته می شود، که در گذشته این اسیر ها برده یا غلام نامیده می شدند، از لحاظ عقلی کلا سه کار می شود با اسیر گرفته شده انجام داد:
1 : او را کشت : این راه حل انسانی و اخلاقی نمی باشد.
2: او را زندانی کرد : هزینه بر است. ( مخصوصا در گذشته که ساز و کار زندان ها و مبادله و … به این صورت نبوده و جنگ ها عموما تا پیروزی کامل یک طرف ادامه داشته )
3: او را آزاد کرد : عقلانی نیست.
اما در گذشته راه حل دیگری مرسوم بوده اینکه اسیر به زور برای کسی که به جنگ او رفته و شکست خورده کار کند و زنده بماند و به زندگی ادامه بدهد…
حال چرا خود امامان معصوم ما اسیر جنگی ( برده ) و کنیز داشتند؟
جواب سوال این است که به فرض کسی که به جنگ با پیامبر ( ص ) می رود آیا اگر واقعا به درستی اخلاق و رویه پیامبر (ص ) را می شناخت باز هم به جنگ با پیامبر می رفت؟ قطعا کسی به جنگ با پیامبر می رود که با حقیقت وجود پیامبر آشنا نیست.
( نکته ای هم که باید بدانیم در اسلام برده یا کنیز گرفتن مسلمان حرام است ، در واقع این حکم نشان از جنبه آموزشی داشتن برای برده ها می دهد )
وقتی افراد در جنگ ها اسیر می شدند ، و به زور مدتی را در منزل پیامبر و امامان معصوم خدمت می کردند وقتی با مرام و مسلک این بزرگواران آشنا می شدند خواه نا خواه به اشتباه خود پی می بردند و چه بسیار شاگردان بسیاری که به همین روش تربیت می شدند و آزاد می گشتند و مبلغ دین اسلام می شدند. و حتی بسیاری از آنها پس از آزاد سازی از امامان جدا نمی شدند، همچون جَون بن حُوَی غلام سیاه پوست امام حسین ( ع ) که امام جون را از رفتن به میدان بازداشت ولی او خطاب به امام گفت: به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد و در روز عاشورا در رکاب امام حسین ( ع ) به شهادت رسید.
همچنین پیامبر به سایر مسلمانان هم به طور غیر مستقیم سفارش می کردند که اسیران جنگی ( یا همان برده های ) خود را آزاد کنند، مانند سفارش به ثواب بسیار زیاد این کار و کفاره برخی از گناهان که برخی از آنها آزاد کردن برده است.
اما کنیزان:
همانطور که اعلام شد اغلب جنگ ها تا فتح کامل یک شهر و کشور ادامه داشت، پس از جنگ در صورتی که شوهران زنان لشکر مغلوب کشته شوند ، تعدادی زن و فرزندان بی سرپرست می شوند، که بغض و کینه لشکر پیروز را به دل دارند، حال دو راه حل هست یا اینکه آنها را به حال خود رها کرده ، یا اینکه آنها را نیز تحت حمایت خود گرفته و آنها را نیز با ایدئولوژی خود آشنا کرده تا هم حامی مالی و سرپرستی برای آنها بوده باشیم ، هم اینکه آنها را با حقیقت اسلام آشنا کنیم ( در نظر داشته باشید که برده و کنیز گرفتن از مسلمان حرام است )
بد نیست نگاهی هم به تاریخچه پیدایش وهابیت داشته باشیم:
پس از تشکیل وهابیت در عربستان در زمان عثمانی ، حاکم مدینه نامه ای برای خلیفه عثمانی ( در ترکیه امروزی ) نوشت و وی را از خطر سقوط حکومت در مدینه آگاه کرد ، حاکم عثمانی به کمک مصر لشکری به عربستان فرستاده و کلیه وهابیان را قلع و قمع کردند، زنان و فرزندان این وهابیان ناچار راهی کویت شدند و پس از 100 سال دوباره لشکری تشکلیل داده و به مدینه و مکه حمله کردند و همین آل سعود کنونی را که اکنون شاهد آن هستیم را تشکیل دادند.
به راستی اگر در همان زمان قلع و قمع شدن آنها توسط عثمانی ها زنان و فرزندان آنها تحت عنوان کنیز تحت حمایت گرفته می شدند، شاید دست از عقاید اشتباه خود بر می داشتند و وهابیت کنونی وجود نداشت و این همه خون ریخته نمی شد.
وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
چه بسیار شود که چیزی را بد می شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است
- 484 بازدید
- 1 پاسخ
- 0 امتیاز
-
پاسخ عقلی:
-مردم یک شهر وقتی از حکومت قبلی به ستوه آمده باشند این بار قطعا به شخصی نامه مینویسند و میگویند بیا برما حکومت کن که او را و پیشینه اعمال او را بشناسند،قطعا همه دنبال فردی عادل و امین و مقتدر و پاک و ….. اند که به درستی بر آنها حکومت کند، پس این ویژگی ها را در امام حسین سراغ داشته اند که به او نامه نوشتند، و مطمئن بودند که امام دنبال اجرای عدالت است و دست و دلش پاک است.
-در ثانی حکومت که آماده تحویل در کوفه نبود، نیاز به جنگ و گرفتن حکومت از دست حاکمان قبلی بود، فرض کنید مردم موصل عراق که اکنون دست داعش است به شما نامه مینویسند و میگویند بیا بر ما حکومت کن، قطعا باید برای گرفتن حکومت از دست داعش با آنها جنگید، و این امر خطرات فراوانی دارد، و هیچکس زن و بچه اش را به دنبال خود راه نمی اندازد و برود برای جنگ، جز کسی که یا دیوانه است و یا می داند چه در انتظارش است و دلیل قانع کننده ای دارد، با توجه به پیشینه گذشته امام، ایشان فردی دیوانه نبوده اند، امام میدانستند که برای اینکه بقیه را بیدار کند و اسلام حقیقی را نشان دهد لازم است خودش و اهل و عیالش را فدا کند تا تلنگری بزند برای بیدار شدن بقیه و ظلم ستیزی و احیای اسلام و امر به معروف و نهی از منکر
همچنین همراهی خانواده باعث شد حضرت زینب آنچه را که واقعا در کربلا رخ داد را به گوش سایرین برساند، و گرنه دستگاه تبلیغاتی یزید قضیه را جور دیگری به گوش عموم میرساند، البته همین کار را هم کردند اما سخن رانی های حضرت زینب پس از واقعه کربلا باعث بر ملا شدن دروغ های دستگاه تبلیغاتی یزید شد.
و به همراه بردن خانواده نشان از شناخت کامل امام از حوادث آینده دارد.-سوم اگر برای حکومت بود چرا قبل از عاشورا عده ای که هم مسیر باکاروان امام حسین بودند و به طور اتفاقی با کاروان امام در یک جا چادر زدند به امام پیوستند، در حالی که دیگر شرایط دگرگون شده بود و میدانستند اگر امام را همراهی کنند فردا کشته خواهند شد، چه چیز در امام دیدند؟ آیا اگر شما جای آن افراد بودید و میدانستید امام برای حکومت آمده اینجا و حال اوضاع دگرگون شده حاضر بودید برای میل به حکومت شخصی به لشکر او بپیوندید و کشته شوید؟
پس چه چیز باعث میشود که بدانی اگر به این شخص بپیوندی فردا کشته میشوی، اما باز هم بپیوندی، آیا اگر میل به حکومت در این شخص میدیدی با علم به اینکه کشته خواهی شد میپیوستی؟
پس چیز دیگری را در امام دیدند و حاضر شدند جانشان را در راه آن عقیده بدهند.
از جمله این افراد وهب مسیحی بود, که وقتی امام را در کربلا اتفاقی دید مسلمان شد و در کنار امام به شهادت رسید، مگر در عرض دو سه روز چه دید در امام؟ مگر این خاندان چه دارند؟ میل به حکومت یا سخن حق- 324 بازدید
- 1 پاسخ
- 0 امتیاز